همین بزرگوار روزى برایم تعریف کرد که مرحوم آیت الله العظمى حائرى فرمود: من و حاج میرزا حسین نائینى علما به ایشان پیغمبر اصول مىگویند- همدرس و هر دو مجتهد مسلم بودیم. وقتى مرجع تقلید زمانه از دنیا رفت، ما که مرحوم آیت الله العظمى سید محمد فشارکى را اعلم علماى شیعه در نجف مىدانستیم به در منزل ایشان رفتیم و در زدیم.
وقتى ایشان از خانه بیرون آمد، ابتدا از ایشان پرسیدیم که آیا ما را مجتهد مىدانند یا خیر؟ و وقتى ایشان جواب مثبت دادند گفتیم: نظر ما این است که شما اعلم علماى شیعه در زمان ما هستید و باید علمدارى شیعه و مرجعیت را قبول کنید!
آیت الله حائرى مىفرمود: وقتى مرحوم سید این سخن را شنید، دست خویش را به چارچوب در تکیه داد و گریست و فرمود:
«تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ».
هر کس کار نیکى [به پیشگاه خدا] بیاورد، پاداشى بهتر از آن براى اوست، و هر کس کار بدى بیاورد [پس بداند آنان که کارهاى ناشایسته انجام دادهاند] جزا داده نمىشوند مگر آنچه را همواره انجام مىدادهاند.
و افزود: قدرت مدیریت شیعه در من نیست. درست است که علمش را دارم، ولى روش ادارهاش را بلد نیستم و اگر این منصب را قبول کنم، خود را اهل دوزخ کردهام و و من طاقت عذاب خدا را ندارم!
سپس، در را بست و رفت.
آرى، کسى که با نگاه به قیامت زندگى کند و همواره آیه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» را در نظر داشته باشد، هرگز سخن یا عمل نا به جایى از او صادر نمىشود.
همین سخنان پیامبر براى آن مرد عرب کافى بود، چرا که او سرش را به زیر افکند و از مسجد بیرون رفت. پیامبر اکرم، صلىاللهعلیهوآله، نیز با دیدن حال او رو به مردم کردند و فرمودند:
این مرد بىمعرفت و بىعلم وارد مسجد شد، ولى عارف و آگاه از مسجد بیرون رفت. این روش بهره بردارى صحیح از نعمت گوش براى کسب معرفت و آگاهى است.
هر که آیین حقیقت نشناسد ز مجاز |
خواجه در حلقه رندان نشود محرم راز |
|
آن قدر حلقه بزن بر در درگاه خدا |
تا کند صاحب این خانه به رویت در باز |
|
یا به بیهوده نبر نام محبت به زبان |
یا چو پروانه بسوز از غم و با درد بساز |
|
مگذارید قدم بیهده در وادى عشق |
کاندرین مرحله بسیار نشیب است و فراز. |